يکسال از قتل اجمل نقشبندی گذشت

یک سال از شهادت فرزند جوانم، اجمل نقشبندی می گذرد. اجمل در راه رساندن اطلاعات به مردم شهید شد و طالبان، با وجود این که دعوای اسلامیت دارند، خبرنگار مسیحی را رها کرده، فرزند مسلمان مرا به شهادت رسانیدند. از طالبان گله ای ندارم؛ اما از دولت، کشور های کمک کننده به افغانستان، به ویژه ایتالیا،از سازمان ملل متحد از کمیسیون حقوق بشر و بالاخره از وزارت اطلاعات و فرهنگ، گله ها دارم. یاد همه ما هست که دولت حاضر شد پنج تن از فرماندهان طالبان را برای تبادله با خبرنگار ایتالیایی رها کند؛ اما برای رهایی فرزند من حتا یک طالب را هم رها نکردند. من هم به عنوان یک افغان راضی نیستم که دولت ما به طالبان باج بپردازد؛ اما وقتی خود دولت این خفت را به خاطر یک خبرنگار ایتالیایی پذیرفت، باید در مورد یک جوان افغان هم بی تفاوت نمی ماند. تا جایی که من می دانم و یکی از سخنگویان طالبان، تیلیفونی برایم گفت، بعد از رهایی خبر نگار ایتالیایی، مقامات امنیتی کشور و حتا والی هلمند، یک بار هم برای مذاکره در مورد سرنوشت اجمل شهید، حاضر به گفتگو با طالبان نشدند. این چگونه دولتی است؟ حق یک شهروند بالای دولت چیست؟ و آیا دولت افغانستان این حق اجمل شهید را در نظر گرفته است؟ یقینا که نگرفته. وقتی این گفته داکتر اسپنتا، وزیر خارجه را به یاد می آورم که گفت: اگر مرا هم گرفتند و خواستند با کسی تبادله کنند، تبادله نکنید و بگذارید مرا بکشند یا اظهارات رییس جمهور را که در برابر خبر نگاران گفت که هیچ نوع تبادله ای برای رهایی اجمل نخواهد کرد، فکر می کنم این دولت بوده است که سبب به شهادت رسانیدن پسرم شد. اگر دولت افغانستان فرهنگ تبادله را نمی پذیرد، چرا برای رهایی خبرنگار ایتالیایی پنج تن از افراد مهم طالبان را رها کرد؟ و وقتی سخن بر سر فرزند من رسید، رییس جمهور چرا فرهنگش را تغییر داد؟ این چه نوع فرهنگی است که امروز وجود دارد و فردا نه؟ از وزارت اطلاعات و فرهنگ هم امید زیادی نداشتیم؛ اما وقتی شماری از هم مسلکان اجمل شهید جمع شدند تا در تالار این وزارت به خاطر اجمل نشستی بر پا کنند و وزارت اطلاعات و فرهنگ، مخالفت کرد، یقین حاصل کردم، که مسؤولین این وزارت فقط برای منافع خودشان کار می کنند و به دنبال دفاع از آزادی بیان و خبر نگاران نیستند. دلم به حال کمیسیون حقوق بشر می سوزد. مسؤولین این کمیسیون پیوسته داد می زنند که برای تامین حقوق بشر در کشور فعالیت و مبارزه می کنند. برای این شعار های شان از نهاد های بین المللی تحسین نامه، تقدیر نامه، جایزه و پول های زیادی هم می گیرند؛ اما بیاید یک نفر از این کمیسیون بگوید که اولا برای رهایی اجمل چی کار کردند و بعد از آن وقتی اجمل به شهادت رسید،آیا حقی بر این مملکت و این دولت داشت یا خیر. این حق را کی باید تامین می کرد. من ریش سفید زود تر باید به کدام دروازه می رفتم تا حق فرزندم را می گرفتم. فرزند من مگر بشر نبود که کمیسیون حقوق بشر برای اعاده حق او اصلا به اندازه یک نقطه هم کار نکرد. می خواهم به این مدعیان دروغین بگویم که، دست از شعار دادن ها بردارند و بروند تجارت شان را در یک جای دیگر به پیش ببرند تا آنانی که واقعا علاقه به دفاع از حقوق بشر در این کشور دارند، بیایند و این مسؤولیت را بر دوش بگیرند. فراموش نکنم که رییس جمهور پس از شهادت اجمل یک بار مرا نزد خود خواند و چند غم شریکی بیهوده و ساخته گی کرد که مرا به یاد این شعر انداخت نوش دارو که پس از مرگ به سهراب رسد به هر صورت بعد از این تشریفات در یک کاغذ امر توزیع یک نمره زمین را به عروس اجمل شهید داد؛ اما پس از آن، بار ها به دفاتر شهرداری مراجعه کردم و بالاخره از من پول خواستند تا این زمین را در اختیار خانواده اجمل قرار دهند. من هم بعد از آن اصلا دنبال آن زمین نگشتم و در دل به رییس جمهور گفتم کهعطایت به لقایت. به این گفته بعضی از مردم که می گویند دولت آقای کرزی تنها در کابل قدرت دارد، یقین یافتم و حتا به این نتیجه هم رسیدم که در همین کابل هم امر رییس جمهور به اندازه یک دانه کشمش اهمیت ندارد. یک نکته دیگر هم ضعف و عدم صداقت دولت را برایم ثابت ساخت. چند وقت بعد از شهادت اجمل خبر بازداشت رحمت الله، مسؤول شفاخانه ایمر جنسی در هلمند را شنیدم. در رسانه های مختلف گزارش داده شده بود که این فرد به اتهام دست داشتن در قضیه گروگان گیری اجمل، آن خبر نگار ایتالیایی و راننده شهید شان زندانی شده است. تا جایی که من می دانم در تحقیقاتی که در ریاست امنیت ملی از رحمت الله شده بود، او به دست داشتن در این قضه اعتراف کرده و این امر به اثبات رسیده بود که وی در این جریان صد هاهزار یا شاید میلیون ها دالر به دست آورده بود؛ اما بعدا خبر شدم که او را از زندان رها کرده و همراه با خانواده اش به ایتالیا فرستاده اند. حال او برگشته و با موتر های لوکس و چند محافظ پایین و بالا می رود و در هلمند بلند منزل می سازد، شاید هم از پولی که برای معامله بر سر فرزند من به دست آورده است، به ساخت این بلند منزل می پردازد.اگر رحمت الله جرمی را مرتکب نشده بود و به نحوی در شهادت فرزند من دست نداشت، چرا بازداشت شده، چرا مورد تحقیق قرار گرفت و بالاخره چرا مقامات ریاست امنیت ملی گفتند که ثابت شده او در این قضیه دست داشته است؟ آیا دولت حاضر است در این زمینه پاسخی به خانواده اجمل و هم مسلکان فرزند شهیدم بدهد. دفتر نماینده گی ملل متحد و نهاد های بین المللی دیگر هم نه در جریان اسارت فرزندم، نه در جریان شهادتش و نه پس از آن، اصلا توجهی به این قضیه نکردند و گویی ریختن خون یک افغان در نزد آنها هیچ اهمیتی ندارد.وقتی دفاع از حقوق بشر، آزادی، دموکراسی و بالاخره آزادی بیان را شعار می دهیم، باید متو جه باشیم که عملی کردن این شعار ها مسؤولیت بزرگی است. به نظر من نهاد های بین المللی حاضر در افغانستان این مسؤولیت را در برابر فرزند جوان من ادا نکردند یا حتا هیچ اعتنایی به آن نشان نداند. دولت ایتالیا که یک شهروندنش به قیمت جان فرزند من و معامله با طالبان آزاد شد، هم وعده های بسیاری به خانواده اجمل دادند؛ اما به اکثر این وعده ها وفا نشد. در دیداری که با وزیر خارجه ایتالیا داشتم وقتی قضیه زمین اهدایی رییس جمهور را با وی در میان گذاشتم، او وعده سپرد که به خانواده اجمل یک منزل مناسب در کابل تهیه می کند. وی به سفیر خویش در کابل دستور داد که در این زمینه با ما همکاری کند؛ اما از همان زمان تا کنون با وجود این که بار ها به سفارت ایتالیا در کابل مراجعه کردم، سفیر اصلا مرا نپذیرفت و بعضا وقتی به کارمندان این سفارت زنگ می زدم، تلفون های شان را خاموش می کردند. ببینیم که افغانستان برای رهایی یک شهروند ایتالیایی چه قیمتی پرداخت؛ اما ایتالیا برای فرزند شهید من که از دست همین خبرنگار ایتالیایی به کام مرگ رفت، کمکی نکرد. مگر خون آن ایتالیایی با خون فرزند من تفاوتی دارد. آیا چنین نیست که همه ما بشر و با هم برابر هستیم. آخر این شعار را همین کشور های غربی که ایتالیا هم از آن جمله است سر می دهند. پس معلوم است که آنان اصلا به این شعار ها باور ندارند و فقط دنبال تجارت سیاسی خود هستند. با استفاده از فرصت می خواهم مراتب امتنان و سپاس خود را به همه آنانی که برای رهایی فرزندم تلاش کردند و پس از شهادتش با خانواده ما غم شریکی کرده اند ابراز بکنم. اتحادیه ملی ژورنالیستان افغانستان یکی از نهاد هاییست که می خواهم از آنان به گونه ویژه تشکر کنم. به نقل از صبح به خير افغانستان
Publié le
Updated on 16.04.2019

افغانستان

تمام مطالب